پيچ تاريخي شرايط موجود و نيازهاي آن

ساخت وبلاگ

به گزارش پايگاه خبري تحليلي فرزانگان اميدوار به نقل از کيهان/جعفر بلوري:تحولات در غرب آسيا، اروپا و آمريکاي پسا‌ترامپ، با سرعت حيرت‌آوري پيش مي‌رود. سوريه و عراق به عنوان کشورهايي که براي آنها، خواب‌ها ديده بودند، در شُرُف آزاد‌سازي کامل قرار دارند و در آمريکا نيز، با روي کار آمدن ترامپ از دل ليبرال دموکراسي، «تمام غرب»، به لرزه درآمده است. در اروپا طولاني شدن بحران اقتصادي و سياست‌هاي رياضتي، مردم را به سمت ناسيوناليست‌هايي کشانده که اگر در همه مسائل اختلاف نظر داشته باشند، در خروج از اتحاديه اروپا و منطقه پولي يورو اختلافي ندارند. تحولات گاهي، آنقدر سريع و غير منتظره پيش مي‌رود که پيش‌بيني آينده را کمي سخت مي‌کند. «پيچ‌تاريخي» شايد، عنوان مناسبي باشد براي تبيين شرايط موجود. در اين باره اما گفتني‌هايي هست؛
1- در مواردي از تاريخ، اين پيچ‌هاي تاريخي وجود داشته و برخي تغيير و تحولات بزرگ نيز، منشأ شکل‌گيري حوادث مهم و تاثير‌گذاري بوده است. شکل‌گيري کشورهاي جديد (تغيير مرزها)، دولت‌هاي جديد، نهاد‌ها و سازمان‌هاي بين‌المللي جديد از جمله اين پيامدها بوده است. تغيير و تحولات هرچقدر بزرگتر، پيامدهاي سياسي و جغرافيايي آن نيز بيشتر. اين تحولات نيز در نهايت به شکل‌گيري يک «نظم» جديد ختم شده است. به عنوان مثال گفته مي‌شود، رنسانس به پيدايش «دولت‌هاي ملي» منجر شد، يا پس از جنگ جهاني دوم، جهان شاهد تغيير و تحولات بنياديني بود که در نهايت به شکل‌گيري «نظم دو قطبي » ختم گرديد. فروپاشي شوروي نيز، نظمِ «دو قطبي سرمايه داري- سوسياليستي» را به نفع سرمايه‌داري و در راس آن آمريکا به هم ريخت و جهان در مرحله انتقال به نظمي جديد قرار گرفت. مرحله‌اي که آمريکا در پي برتري‌جويي مطلق بود. با حمله صدام به کويت در سال 1991 و به تبع آن حمله آمريکا به اين کشور براي دفاع از کويت نيز، «جرج بوش» پسر، از شکل‌گيري «نظم نوين جهاني» به رهبري کشورش خبر داد.
در همين پيچ‌هاي تاريخي است که قوانينِ جديدِ مرتبط با نظمِ جديد را مي‌نويسند. اما، همه کشورها از اين شرايط، سهم مساوي ندارند. اين تنها «فاتحان» هستند که قانون را آن طور که مي‌خواهند مي‌نويسند. سهم کشورهاي شکست خورده حداکثر در حد تاييد حرف و برنامه فاتحان است. شکست‌خوردگان بعضا حتي اجازه پيدا نمي‌کنند، قانون اساسي کشور خودشان را‌ بنويسند، مشارکت در شکل‌گيري نظم جديد پيشکش!
 لذا، نظم‌هاي جهاني بر پايه خواسته‌هاي فاتحان شکل مي‌گيرد و نظم دهندگان، کشورهايي را که بخواهند اين نظم را که حالا نام «مشروعيت» را هم بر آن نهاده‌اند به چالش بکشند، با تدابيري که پيش از اين انديشيده شده، به محاق برده و به انزوايش مي‌کشند.
2- با راي مردم انگليس به خروج از اتحاديه اروپا (برگزيت)، تحولات در قاره سبز هم به سمت و سويي ديگر رفت. اتحاديه اروپا 9 سالي مي‌شود که با بحراني پيچيده و چند لايه دست به‌گريبان است. بحراني که گفته مي‌شود ريشه در بحران معروف مسکن آمريکا (سال 2008) دارد. تصور اتحاديه اروپا اين بود که با تهيه بسته‌هاي رياضتي و تحميل آنها به کشورهاي بحران زده، مي‌توان بحران را مهار کرد. غالب اين بسته‌ها نيز در نهايت ختم مي‌شد به اخراج کارگران و کارمندان، افزايش ماليات، کاهش بودجه‌هاي مربوط به بخش عمومي و افزايش سن بازنشستگي و... تصور بر اين بود که شورش‌هاي احتمالي حاصل از فشارهاي اقتصادي را نيز مي‌توان سرکوب کرد. اروپا اگرچه توانست شورش‌ها را سرکوب کند اما، مردم سرکوب شده، در عرصه سياسي از رهبرانشان انتقام گرفتند. گرايش به پوپوليست‌ها، ناسيوناليست‌ها و تمام کساني که عليه نظام سرمايه‌داري و اتحاديه اروپا شعار مي‌دادند، خروجي اين سرکوب‌ها شد. امروز رشد ملي‌گرايان، باعث شده رهبران بزرگ سياسي غرب هم هشدار دهند واحد پولي يورو و اتحاديه اروپا در شرف نابودي است. برگزيت اين شرايط را خطرناک‌تر کرد. امروز اروپا در شرايط حساس و تاريخي قرار گرفته و بزرگترين دستاورد و مولفه قدرت اروپا، «يعني اتحاد اقتصادي-سياسي 26 کشور» در معرض فروپاشي است.
3- اگر «شرايط وخيم اقتصادي» و «سرکوب قربانيان سياست رياضتي» باعث قدرت گرفتن سياست‌مداران مخالف نظام سرمايه‌داري چون «جرمي کوربين» در انگليس، «فرانسوا فيون» در فرانسه يا «آلکسيس سيپراس» در يونان شده، ملغمه‌اي از بحران‌هاي امنيتي، اجتماعي و فرهنگي در آمريکا باعث روي کار آمدن پديده‌اي به نام دونالد ترامپ در آمريکا شده است. همه مي‌دانيم ترامپ با به لجن کشيدن ساختار حاکم بر آمريکا و سياست‌هاي داخلي و خارجي تمام دول قبل خود توانست، آراي مردم را به سمت خود جلب کرده و همه را غافلگير کند. وي در همين چند روزي که به قدرت رسيده نشان داده است، در اجراي بسياري از وعده‌هايي که همه به ويژه غربي‌ها را به وحشت مي‌انداخت، جدي است. ديوار‌کشي در مرز مکزيک و آمريکا، امضاي محدوديت رواديدي عليه 7 کشور اسلامي، ابطال طرح خدمات بهداشتي-درماني «اوباماکر» و پيمان چند مليتي «ترانس پاسيفيک»، از جمله وعده‌هايي بود که بسياري آن را فقط «شعارهاي انتخاباتي» مي‌دانستند.
پديده ترامپ امروز، «آمريکا» و «نظم جهاني آمريکا» را با هم هدف گرفته است. به قول «يوشکا فيشر»، معاون اسبق صدر اعظم آلمان«چنانچه آمريکا دست از نقش خود به عنوان اقتصاد اول و قدرت نظامي برتر در جهان بکشد و به سمت ملي‌گرايي و انزواطلبي حرکت کند، روند بازسازي نظم نوين جهاني را فرو خواهد ريخت و در عين حال ساختار اين کشور را نيز تغيير خواهد داد. در اين شرايط آمريکا ديگر يک هژمون نخواهد بود.»
4- هر قدر شرايط در آمريکا و اروپا بحراني‌تر مي‌شود، به همان ميزان در غرب آسيا اوضاع براي مقاومت، روز به روز بهتر و بهتر مي‌شود. همانطور که اشاره شد، عراق و سوريه در آستانه آزاد‌سازي کامل قرار دارند و تروريست‌هايي که براي تضعيف يا نابودي مقاومت با محوريت ايران عزيزمان سازماندهي و راهي منطقه شده بودند، يا به هلاکت رسيده‌اند و يا راهي خانه‌هاي خود در فرانسه، ترکيه، آمريکا و... مي‌شوند. «تامين امنيت» امروز براي برخي کشورهاي حامي داعش، از تهيه نان شب هم واجب‌تر شده و «بحران اقتصادي» همچنان در غرب قرباني مي‌گيرد. به چنين شرايطي، روي کار آمدن ملي‌گراها و چپ‌گراها را اضافه کنيد.
 اوضاع متحدان شرقيِ غرب نيز خوب نيست. آل‌سعود و متحدانش در باتلاق يمن گرفتار شده‌اند و روزي نيست که ضربه‌اي کاري از سوي انصارالله نخورند. در امارات-به گفته منابع رسمي سعودي- شاهزادگان خشمگين و مخالف جنگ يمن، در حال طراحي نقشه‌اي براي کودتا عليه وليعهد اين کشورند و آمريکا به شدت تلاش مي‌کند، اوضاع اين شيخ‌نشين را کنترل کند.
5- شايد براي اين قضاوت هنوز به فرصت بيشتري نياز باشد اما، شرايط امروز جهان همان «پيچ تاريخي» را تداعي مي‌کند؛ نظم جهاني آمريکايي در حال فروپاشي است، حريف علنا از «نفوذ ايران» در منطقه ابراز نگراني مي‌کند، برخي کشورهاي وابسته به آمريکا به دنبال متحدين تازه و قابل اعتمادند چرا که شنيده‌اند از اين پس نمي‌توانند مفت و مجاني از حمايت آمريکا برخوردار شوند، روسيه و چين به وسط ميدان آمده‌اند و ترکيه هم به سمت روسيه و مقاومت متمايل، انگليسِ جدا شده از اتحاديه اروپا نيز به دنبال جاي پايي در غرب آسياست تا با سوء استفاده از نفوذ ايران از ارتجاعيون سواري بگيرد و... اين قصه سر دراز دارد.
کفه تحولات به نفع ما و به ضرر حريف است. درکنار ديپلماسي و لبخند، کمي تدبير و شجاعت لازم است تا بتوان نهايت استفاده را از شرايط در حال تغيير فعلي برد. انفعال بيشتر هم باعث نتيجه عکس خواهد شد. «مايه شرمساري» است اگر در چنين شرايطي، کشوري که دست برتر را دارد، با بي‌تدبيري به جاي گرفتن امتياز، به حريف جايزه هم بدهد...
فرانسه اوضاع اقتصادي خوبي را تجربه نمي‌کند و به قراردادهاي تجاري با ايران و بازار 80 ميليوني کشورمان احتياج دارد. حال چه اتفاقي افتاد که روز سه‌شنبه وزير خارجه اين کشور در تهران برايمان رجز خواند و همزمان، در خليج‌فارس به همراه انگليس و آمريکا عليه کشورمان مانور نظامي برگزار کرد و نهايت هم قرارداد‌ها را بست؟ وقتي هم که هيئت اقتصادي همراه، برگزاري مانور را براي قراردادهاي اقتصادي خطرناک خواند شنيد؛ نگران نباشيد ايراني‌ها هيچ اعتراضي نکردند چون دولت ايران به اين سفرها احتياج دارد. مطمئنم فردا هم در جلسه اعتراض نخواهند کرد!

افشاگري خبرنگار اصلاح طلب...
ما را در سایت افشاگري خبرنگار اصلاح طلب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : akusarevelayat1 بازدید : 216 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1395 ساعت: 6:58